لیلا کوچک زاده | شهرآرانیوز؛ هیچکس نمیداند، تاجر شعر دوستی که تصمیم داشت یک مجله ادبی با شمارگان بسیار در مشهد منتشر کند، چرا آرزویی را که به ثمر رسانده بود، تنها در یک شماره خلاصه کرد و دیگر ادامه نداد.
با اینکه اولین گام را در این راه برداشته بود؛ ماجرا از این قرار است که ۱۰۳ سال پیش نخستین مجله ادبی در مشهد به نام «دانش» بهکوشش سیدمحمد دانش، چاپ و منتشر میشود. بازرگانی ادب دوست که نماینده مجلس مؤسسان مردم مشهد بوده و مدتی هم ریاست انجمن شهرداری و اتاق بازرگانی شهر را بر عهده داشته است.
از این مجله که آن را باید نامهای علمی، ادبی، تاریخی و اجتماعی دانست، فقط یک تک شماره چهل صفحهای در دی سال ۱۲۹۸ خورشیدی منتشر شده، ولی همین تک نسخه ادبی عنوان مهمی را در پسوند نام خود یدک میکشد و آن نخستین مجله ادبی مشهد بودن است.
در واقع محمد دانش راهی را هموار کرد که بعدها بسیاری با شوق در آن قدم زدند آنچنان که برابر اسناد موجود، مشهد از دوران قاجار تا به امروز، حدود هفتادمجله و روزنامه با محتوای ادبیات به خود دیده است که نزدیک به بیست نشریه مربوط به پیش از انقلاب و باقی پس از انقلاب است.
همین است که در آستانه روز قلم به معرفی نشریه «دانش» و بیان دیدگاههای مؤسس آن در گفتگو بادکتر ابراهیم حافظی سرپرست بخش مطبوعات مرکز اسناد آستان قدس پرداختهایم و برای اطلاعات بیشتر در اینباره گریزی نیز به کتاب پژوهشی او که «تاریخ تحلیلی روزنامه ها، مجلهها و سالنامههای خراسان» است، زدهایم. پیش از این نیز، در صفحه تاریخ و هویت شهرآرا در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۸ مجله ادبی دبستان را با تیتر «دبستان کاغذی» به صورت مبسوط معرفی کردیم که خواندنش خالی از لطف نیست.
نوزده سال پس از انتشار اولین روزنامه ادبی رسمی در مشهد به نام «ادب» به مدیریت ادیب الممالک فراهانی که آن را سرآغاز روزنامه نگاری رسمی در مشهد و خراسان میدانند، اولین مجله ادبی مشهد هم به قلم طبع آراسته میشود.
یعنی در دی سال ۱۲۹۸ خورشیدی و در دوران احمدشاه قاجار. ولی از آنجا که فقط یک تک شماره است، سبب میشود، خیلی مورد اعتنا قرار نگیرد. صاحب امتیاز این مجله، سیدمحمد دانش است که نام مجله را، از نام فامیل خود انتخاب میکند. او مؤسس اولین مدرسه متوسطه در مشهد به همین نام نیز بوده است.
محمد دانش در همان تک شماره، هدف از انتشار این مجله چهل صفحهای را که قرار بوده به صورت ماهانه منتشر شود این طور نوشته است: «مجله دانش، به قصد ترویج ادبیات و تجدید آثار متروکه بزرگان ایران و نقل افکار دانشمندان ملل و بیان سرگذشت گذشتگان تأسیس شده و اینک منتشر میگردد.» همچنین او زمینه انتشار یک مجله را داشتن کتابخانه جامع حاوی کتابهایی در موضوعات مختلف، نویسندگانی متخصص در رشتههای مختلف، چاپخانه و ... میداند و امیدوار است نشریه دانش به این ملزومات مجهز شود. اما آن طور که مشخص است، او در انتشار این مجله به دنبال کسب درآمد و سود مالی نیست.
چنانکه در جایی از همان تک شماره مجله نوشته است: «با گرانی لوازم طبع، قیمت اشتراک مجله کمتر از قیمتی است که از طبع خارج میشود، تعیین شده تا بر اشخاصی که قبول اشتراک نمایند، سخت نباشد. {... }اشتراک مجله بر احدی تحمیل نمیشود- کسانی که به قرائت آن میل نمودند- میتوانند به وسیله تعیین آدرس، اداره را به ارسال آن وادار سازند.»
جالب اینجاست که مدیر مسئول مجله دانش با وجود روحیه محافظه کارانه، در ارسال مطالب مدح و ثنا به افراد هشدار می دهد و میگوید که مجله دانش مقالاتی را که از طرف نویسندگان دانشمند دریافت کند به ویژه اگر ویژگی انتقادی داشته باشند (انتقاد را آخرین وسیله ترقی و تکمیل ادبیات میداند) با نهایت اشتیاق میپذیرید، ولی مناقشات و مبارزات سیاسی و خصوصی و مقالات و اشعاری که در قالب مدح و اهاجی (اصطلاح خودش است) این و آن باشد، در صفحات مجله جایی ندارند.
او مقصود خود را از نپذیرفتن مطالب مدیحه گویی با این دو بیت شعر بیان کرده است: «ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم / جامه خود سیه و دلق کس ازرق نکنیم/ رقم مغلطه بر دفتر دانش نکشیم/ سرحق با ورق شعبده ملحق نکنیم.»
اما در فهرست مندرجات شماره اول مجله دانش، این موارد دیده میشود: مجله دانش، نویسندگی، قطعه (آثار متقدمین)، مطالعات تاریخی (انگلستان)، جنگ واترلو، قطعه (وفای به عهد)، ادبیات (تواضع، فروتنی)، ادبیات (تغزل)، ادبیات (اندرزنامه)، آثار ادبی (محاکمه عشق و جنون)، دوبرادر، صحی بهترین طبابت ها، قطعه (آثار اساتید)، رمان (سرگذشت آتالا رنه)
از طرفی بیشتر نوشتههای مجله به قلم مدیر آن محمد دانش تألیف یا ترجمه شده است. البته به جز او نام منیر مازندرانی، محمود فرخ شاعر که البته در آن زمان رئیس شعبه وصول مالیات بوده، دکتر مزین و محمدخان ملک زاده هم دیده میشود.
اشعار انتخابی هم از مسعود سعد سلمان، محمد هاشم میرزا، سنایی غزنوی، ابن یمین فریومدی، ناصرخسرو و ... است. این نشریه چهل صفحه ای، هشت صفحه ضمیمه هم داشته است. در یکی از ضمیمهها شرح حال «شاتو بریان» نویسنده فرانسوی و مقدمه یکی از رمانهای او به نام «سرگذشت آتالا رنه» از سوی برادرزاده ملک الشعرا بهار، میرزامحمدخان ملک زاده ترجمه شده است. او دلیل این انتخاب را اهمیت نوشتههای شاتوبریان، نویسنده معروف فرانسوی میداند و این نکته که این رمان عشقی، بیانگر ثبات عقیده است.
با وجود امیدواریهای محمد دانش برای ادامه انتشار مجله و اهدافش که لزوم تدوین ادبیات ایران بوده است، بعد از همان تک شماره در دی، دیگر منتشر نمیشود. درواقع طبق اسناد، محمد دانش تقاضای امتیاز انتشار مجله را در ۲۲ آذر ۱۲۹۵ از اداره معارف خراسان درخواست میکند و ۲۸ آذر مجوز صادر میشود و سه سال بعد یعنی دی ۱۲۹۸ خورشیدی مجله را منتشر میکند و مشخص نیست چرا ادامه انتشارش متوقف میشود. ظاهرا این مجله پس از هفت سال، مجدد انتشار مییابد درحالی که نسخه یا سندی از آن به دست نیامده است.
سید محمد دانش (بزرگ نیا) متولد سال ۱۲۶۸ خورشیدی است. پدرش حاج عبدالحسین معروف به تهرانی از معروفترین بازرگانان خراسان بود. دانش در مشهد تحصیل کرد و از محضر استادانی مانند ادیب نیشابوری و شیخ محمدحسین شیرازی و نصرت بهره برد. او از ابتدای مشروطیت در صف احرار درآمدو در دوره چهارم نماینده مجلس شورای ملی از نیشابور شد.
او همچنین در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به عنوان نماینده مجلس مؤسسان از طرف مردم مشهد انتخاب شد و مدتی نیز رئیس انجمن شهرداری و اتاق بازرگانی مشهد بود. دانش به شعر و شاعری علاقهمند بود و خودش طبع شعر داشته و دیوانی به نام «راز دانش» در سال ۱۳۴۳ خورشیدی از او چاپ شده است.
گلشن آزادی روزنامه نگار که از پیشگامان مطبوعات در استان خراسان است، محمد دانش را مردی شریف و دارای طبعی عالی و در طراز اول شعرای معاصر محسوب میکند. او در فروردین ۱۳۴۷ و در ۷۹ سالگی بدرود حیات گفت. متاسفانه هیچ عکسی از او موجود نیست.
در فهرست مطالب نشریه دانش میتوان عنوانهایی، چون نویسندگی، قطعه، مطالعات تاریخی، ادبیات، تغزل، اندرزنامه، آثار ادبی و رمان را دید.
بخشی از مطالب منتشرشده در صفحات این نشریه نیز به چاپ تکبیتها یا دوبیتیهای شاعران نامداری مانند سعدی، سنایی، مولانا و نامهایی نظیر این اختصاص دارد که دارای موضوع و درونمایه واحدی هستند؛ برای نمونه آقای دانش در صفحه ۲۰ تلاش کرده است اشعار کهن و کلاسیک ادیبان نامدار ایران را که در باب تواضع و فروتنی سرودهاند، چاپ و منتشر کند: «در مجلسی که همدم آزادگان شوی/ صافی و دلگشای به کردار باده باش// مانند خوشه گر هوس سرکشیت هست/، چون دانه از طریق تواضع فتاده باش.»
یا این ابیات از سنایی غزنوی: «با این همه که کبر نکوهیده عادتی است/ آزاده را همی ز تواضع بود بلا// گر من نکوشمی به تواضع نبینمی/ از هر کسی مذلت و از هر خسی عنا.» بررسی آثار نویسندگان خارجی، رمانهای تازهمنتشرشده و چاپ غزلیات شاعران برجسته از دیگر مطالب این نشریه است. برای نمونه این غزل از مسعود سعدسلمان در صفحه ۱۰ این مجله ادبی منتشر شده است: «نبشتن ز گفتن مهمتر شناس/ به گاه نوشتن بهجا آر هوش// سخن با قلم، چون قلم راست دار/ به نیک و به بد در سخن نیک کوش// دو نوک قلم را مدان جز دو چیز/ یکی صرف زهر و یکی محض نوش// تو از نوش او زندگانی ستان/ ز زهرش مکن جان شیرین به جوش// به گفتن تو را گر خطایی فتد/ ز بربط فزونت بمالند گوش// وگر در نبشتن خطایی کنی/ سرت، چون قلم دور ماند ز دوش.»